امام خامنه ای درباره ضرورت نیازسنجی آینده کشور فرمودند:
راجع به این مسائل انرژی هستهای که در چند سال قبل از این -دو سه سال، سه چهار سال قبل از این- بحث بود، بعضیها میگفتند ما که اینهمه نفت داریم اتّفاقاً آمریکاییها هم همین را گفتند! آمریکاییها هم میگفتند ایران اینهمه نفت دارد، میخواهد چه کار کند انرژی هستهای را؟ بنده گفتم خب ما امروز دست به سیاهوسفید انرژی هستهای نزنیم، پسفردا که نفتمان تمام شد آنوقت [باید] برویم انرژی هستهای را گدایی کنیم از این و آن. خب بله دیگر؛ وقتی آنها داشته باشند، ما نداشته باشیم و احتیاج داشته باشیم، پدر ما را درمیآورند. دیدید سر این بیست درصد چه کردند؟ ما به اورانیوم غنیشدهی بیست درصد احتیاج داشتیم برای این رآکتور تهران -همین رآکتور کوچکی که در تهران هست که داروهای هستهای تولید میکند، برای این ما احتیاج [داشتیم]- [چون] داشت تمام میشد و گفتند چند ماه دیگر تمام میشود؛ یک ژستی گرفتند غربیها، یک قیافهای گرفتند، یک شروطی گذاشتند که واقعاً خفّتآور بود. به نظرم مال حدود سال ۸۹ یا ۹۰ بود. البتّه آخرش به نفع ما تمام شد؛ یعنی جوانهای ما وقتی دیدند که راجع به فروش بیست درصد که بفروشند و پولش را بگیرند، ناز میکردند، وقتی دیدند اینها اینجور دارند اذیّت میکنند، درصدد برآمدند خودشان بیست درصد را تولید کنند. رفتند زحمت کشیدند خودکُشون کردند و بیست درصد را خودشان تولید کردند. زحمت عمده هم تا بیست درصد است؛ یعنی در غنیسازی اورانیوم، از اورانیوم خام تا بیست درصد، راهِ دشوار و راهِ سربالا است؛ از ۲۰ درصد تا ۹۹ درصد، راهِ هموار است؛ یعنی کسی که به بیست درصد رسید، رسیدن به پنجاه درصد و هشتاد درصد و نود درصد برایش آسان است؛ اینکه آنها دستپاچه شدند بهخاطر همین است. خب چشمشان کور؛ میخواستند به ما بفروشند تا ما نرویم دنبال تولیدش. من گفتم که اگر این نفتی که ما داریم، ما نداشتیم [بلکه] آنها داشتند و به نفت احتیاج داشتیم، نفت را به ما بطریبطری میفروختند؛ ما حالا بشکهبشکه و تُن تُن میفروشیم، تُنی اینقدر تُنی اینقدر؛ اینها اگر ما احتیاج به این نفت داشتیم، همین نفت سیاه را به ما بطریبطری میفروختند؛ اینجوری است. آن روزی که ما به انرژی هستهای نیاز پیدا کنیم بهخاطر نبودن نفت یا یک [بُروز] مشکلی در نفت؛ فرض کنید مثلاً قیمت نفت آنقدر ارزان بشود -که الان میبینید دیگر؛ چطور راحت ارزان شد- که به تولیدش و به زحمت هزینهی تولیدش نیرزد، خب آنجا انسان چه کار میکند؟ از نفت چشم میپوشد. خب در یک چنین مواقعی ما احتیاج داریم به انرژی هستهای. از کجا بیاوریم؟ چه کسی به ما بدهد؟ این ممکن است ده سال دیگر، پنج سال دیگر، پانزده سال دیگر پیش بیاید؛ این را باید از حالا به فکر بود. همینجور باید [مدام] فکر کنید؛ یعنی باید نیازسنجی کنید برای آینده و برای امروز، و آنوقت [میشود] علم نافع؛ علمی که برای رفع این نیازها به درد میخورد.